نمی روم به خویشتن ،خویِ تو می کشد مرا
ساحلِ موج گیرِ تو، سویِ تو می کشد مرا
پُرشده از تو باورم ،در غزلت شناورم
ای گلِ نرگسِ سحر، بویِ تو می کشدمرا
ازهمه جا بر یده ام ،دیده یِ خود ، ندیده ام
تا بکجایِ ناکجا ، رویِ تو می کشد مرا
رو شده زیرِ پرده ام، نه زنده ام نه مرده ام
رفته توانِ رفتنم،مویِ تو می کشد مرا
گرسرِ آب می روم ، یا به سراب می روم
شُرشُر آبِ تشنه ی، جوی تو می کشد مرا
خسته شدم به رهگذر، خاک شدم به پایِ در
کوچه به کوچه می دوم ،کویِ تومی کشد مرا
پایم اگر به راه نیست ، رفتنم اشتباه نیست
به هرچه خیره می شوم سویِ تو می کشد مرا
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 6
ستاره اسفندیاری 12 اسفند 1394 03:32
بسیار زیبا سرودید
حمیدرضا عبدلی 12 اسفند 1394 11:19
باسلام استاد عالی سرودهاید موفق باشید
کرم عرب عامری 12 اسفند 1394 12:51
سلام ودرودتان باد گرامی
حسن کریمی 12 اسفند 1394 16:53
بسیار نغز سرودید لذت بردیم درود بر شما @};
طلعت خیاط پیشه 13 اسفند 1394 19:49
احسنت استاد لذت برم از قلمتان
قلمتان سرسبز
علیرضا خسروی 17 اسفند 1394 13:26
درودها استاد