سوختند از نسل های بی گناه
از هجوم بانیان دینمدار
ناگزیر از زنده بودن، که شبیه بندگی
دوختند از هر زبان بی پناه
با عداوت ها ، عدالت احتکار
تا نروید بر زبان از واژه ی بالندگی
بودهاند نامهربان و در تباه
از قساوت هایشان هم آشکار
تا نگردد انفجار حاصل، کجا شرمندگی
ناله ها بشنو که دل گیرت کند
باش با مردم نمک گیرت کند
تاختند آن قلب های چون سیاه
بی پناهان غصه دار
آنکه دارا بود بر مالش فزون دارندگی
ساختند آن ناجی افتاده چاه
بر فرببی استوار
با ظهور جهل و ماندن مردمی در سادگی
بوده اند در یک مسیر اشتباه
سایه های یک تمدن برقرار
خون کوروش در رگ ما حاصلش جنگندگی
باده بد نوشی زمین گیرت کند
چاپلوسی ظلم پاگیرت کند
سرود شده توسط ادریس علیزاده
هفدهم شهریور ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 16 مهر 1400 10:08
درود بر شما
ادریس علیزاده 16 مهر 1400 12:57
و درود همچنین و همیشگی ????????