کاروانی که گذشت از میان چندین آبادی
تا زمانی که پنداشت بماند در کمین آبادی
کاروانی که دانست در کجا می شود اطراق
سرزمینی بایست که دین در آن شود اغراق
گشت آگاه که غارت مردمی به گفتن ذکر
صاحب حکومت و ثروت دست نخورده بکر
کاروانی که در نگاه مردم تظاهر به روحانی
شهادت ست ، فرائض دین و ترویج قربانی
کاروانی که تجهیز شده بود بر اصول دینی
وعده های بهشت اخری باشد و نه زمینی
این چنین آب افتاده بود بر دهان یک ملت
شرب و شهوت و حوریان عریان، یک برکت
غافل اما تمامی شان خدعه است و فریب
خود دورن بهشت و طمع بزاد جهل نصیب
کاروانی که سالها تدارک بر چپاول این خاک
این چنین به تباهی کشاند در قبال میهن پاک
سروده شده توسط ادریس علیزاده
آذر ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 23 آذر 1400 12:02
!درود
ادریس علیزاده 23 آذر 1400 19:02
درود
حسن مصطفایی دهنوی 25 آذر 1400 07:32
سلام و درود
عالی است
سربلند و پاینده باشید
ادریس علیزاده 25 آذر 1400 15:16
درود استاد بزرگوار و سپاس فراوان از توجه استادکونه حضرتعالی نسبت به بنده حقیر
سایه شما مستدام