با من بمان وقتی که محتاج توام
وقتی که دائم در تب و تاب توام
با من بمان وقتی که تنها تر شدی
با غصه ها پیوسته پروا تر شدی
با هم در این راه بغایت پر خطر
فریاد ها می پیچد آنگه پر ثمر
تا بشنود آن ظالم ترسیده روی
هر چند با آمال ما را خنده روی
آغوش مان دور از تن سرما شدن
چون غوطه ور امواج یک دریا شدن
ما خود ز اعجاز رهایی دیده ایم
بر رنج ها و نعره های روبرو خنده ایم
ما قصه تلخ جدایی را نمی خواهیم باز
با یاری هم این وطن، آباد میسازیم باز
همچون همیشه شیرها در بیشه ها
جنگاوران صحنه پیروزی اندیشه ها
غرش کنان ، درنده خو با خصم بد
تسلیم هرگز ، جنگ با دشمن ابد
پس دست هایت را بده با من بمان
این آخرین فرصت چنین مستانه و مردانه مان
سروده : ادریس علی زاده
بهمن ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 03 بهمن 1401 22:45
درود بر شما