مانده ام با دلی غمگین ای جمع عاشقان
خوشا قدم میزنی دوست در میان زائران
چه کس داند آه دلی که جا مانده از راه
نصیبم درد غریبی شده با دیده ای گریان
به بوی خوش عطر خوبان دمی مدهوشم
دلم اسیر تن و روحم به سوی کربلا روان
چه سخت است نباشد مرحم به زخم وجود
ز حال زارم تو دانی یا مولا یا حسین جان
بسوزد جگرم بر جفای نا اهلان بی مروت
چون آب فرات بسته شد بر مولای عطشان
تا جانی به تن با خود برم تعظیم دارم مولا
کجاست سروری مثالت با مظلومی مهربان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 08 امرداد 1401 18:32
درود بر شما
محمد مولوی 29 امرداد 1401 01:20
تولدتان مبارک