هیچ کس نتوانست کند معنی دوست
به چه معنیست که دوست گفته نکوست
یک دوست ز یک دوست گرفت عهد وفا
انسان که ز یک بود شکست عهد خدا
دوستی که به یک شد حبیب، احمد ماست
یک،یک را به دوستی به یک دوست خداست
گذر زمان و بازیچه ی رقص روزگار
احمد را حبیب الله نهاد ، ایزدِ یار
اکنون که همه اشرف کائنانِ حقیم ز حق
فرمود دو طریقست یکی ناحق یکی حق
رب عالم ها حبیب اش احمد ما را ستود
صَلِ و صِلِم محمد گفت و حیدر را درود
یک نمود احمد را یک دادش به احمد باز یک
یک های دیگر را دادش بر یکِ احمد به یک
سیزده یک، یک شدند یک جلوه ی نور ازل
یک به یک از نور نورند، یک شدند نور ازل
چهارده یک همه یک نور شدند نور زِ نور
یک پرستیم به یک آئیم که زوجانند کور
پس یقینا نور عالم ها یک و چهارده یک اند
همه یک نورند زِ یک نور به یک نور میرسند
حافظا کنون که آگه تو به دوستی شده ای
نوریان رَه، نور گیری نورِ نوری شده ای
۲۷تیر ۱۴۰۱/ طبیب حافظ کریمی( لسان الحال)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 29 تیر 1401 10:08
لطیف و دلنشین
حافظ کریمی 31 تیر 1401 10:22
درود بر شما
بسیار سپاسگزارم