3 Stars

جمع کردن پول

ارسال شده در تاریخ : 30 اردیبهشت 1401 | شماره ثبت : H9420877

کسی را من شناسم پول اورا هدف بود.چو مرواریدی میان یک صدف بود.به هنگام خوردن شام ونهارش .به کلوچه خوردن ونان خشک کارش.نه تفریحی ونه خوشحالی نه لذت.فقط پول را طلب کرداو به شدت.زمانی تا رسید او در کفن شد .به زیر خاک شد دور از وطن شد.پسرهایش تقاضا کردند انحصار وراثت.که تا پولش رود در راه شهوت.اگر خواهی شوی پیروز وخوشحال .نده عمرت هدر در راه اموال.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 88 نفر 231 بار خواندند
امیر عاجلو (31 /02/ 1401)   | jalal babaie (31 /02/ 1401)   | محمد خدایاری (01 /03/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (31 /02/ 1401)  jalal babaie (31 /02/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 2

  • امیر عاجلو   31 اردیبهشت 1401 15:56

    سلام ودرود rose  rose  rose

    • jalal babaie   31 اردیبهشت 1401 22:09

      سلام و درود بیکران برشما ممنون لطف دارین

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا