3 Stars

دزد و گدا

ارسال شده در تاریخ : 06 تیر 1401 | شماره ثبت : H9421299

بود دزدی زبر دست و ظریف. صاحب هر خانه را می کرد نحیف.لقمه ها ی چرب و روغن دار را می کرد نهان. هر کجا گنجی که آنجا بود کرد آنها را نشان.کار و بارش او حسابی رونق و بالا گرفت.تا که کم کم او به کارش جا گرفت.مردمان را سوخت وبیچاره کرد.هر کجا شاغل که دید بیکاره کرد.از قضا بدشناسیش بشکفته شد.شناس اقبالش درون خانه ی بنهفته شد. خانه ی را او درون شد خالی از اسباب بود.صاحب خانه گدای تنبل و در خواب بود.چون گدا هی هات کرد دزد آمده .هر چه دار و این ندارم را زده.تا به خود آمد که راهی دررود.آن گدا فریاد خود را می دمد.شد گرفتار و اسیر پاسبان .پیش قاضی آن گدا وا کرد دهان.تاجری بودم ثروتم مشهوربود .پول من یاری رس و منصور بود. تا که این دزد خانه ام خالی نمود.هر کجا گشتم پول هایم نبود.قاضیا حکمی بده قانون پسند.درس خوبی را به دزدان می دهند .حکم قاضی شد زندان ابد.مهر خاموشی به دزدی می دهد.بار کج منزل نخواهد رفت ای مردمان. راه حق پاینده است آن بی گمان.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 76 نفر 136 بار خواندند
امیر عاجلو (07 /04/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (07 /04/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا