مستی وغرورت همه پوچ است.
رو سجده نما که هنگامه کوچ است.
آدم که نداند که او را چه بود پیش.
پس از چه سبب به خود زند نیش.
آنان که دویدند فقط در ره اموال.
اکنون تو بنگر که افتاده شدند در ته گودال.
چشمی به هم آید نه این هست نه آن هست.
پس از چه سبب تویی چنین مست.
برخیز و به سجده خدا رو.
زین لحظه تو آدمی دگر شو.
جز حق چه کسی دوام دارد.
مردن ز خواص هم عوام دارد.
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 24 تیر 1401 16:46