دست بر آور که آب روان به زیر پاست.
عمر چو برق رفت مرگ دوان به سوی ماست.
کار به فردا نده کار به فردا قرار.
مرگ نپرسد زتو مرگ به فردا چه کار.
نیم نگاهی به مرگ نیم دگر این جهان.
کام نباشد مدام، خوش نکنید این گمان.
پاره کنید جهل را عقل مقدس بود.
هرچه میسر بود دان که مرا بس بود.
چیست طمع ای رفیق ظلم به سائل کنی.
مرگ وکفن یاد آر بیش چه حاصل کنی.
راه خدا پیش گیر تا که نیابی گزند.
هرچه تو خواهی بخواه هرچه تو خواهی دهند.
چند صباح ای رفیق تا که تو هستی جوان.
کن قدمت را شدید باش به سویش دوان.
نیست معین تو را تا به کجا مرگ پیش.
دست خود این را نزن وای همان زهر ونیش.
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 08 شهریور 1401 09:01
!درود
jalal babaie 08 شهریور 1401 15:44
سلام و درود فراوان بر استاد بزرگوار آقای عاجلو ممنون و سپاس
نادیا رودکی 08 شهریور 1401 23:33
زیباترین شعری بود که تاحالا خواندم واقعا عالی بود
jalal babaie 09 شهریور 1401 00:55
سلام و درود فراوان بر خانم رودکی شما به بنده حقیر لطف دارین
حسن مصطفایی دهنوی 11 شهریور 1401 07:57
سلام و درود استاد
سربلند و پاینده باشید