《دختران حوّا》
بی تو انگار تمام باغ شعرم
بدون درخت سیب است
ببین..!
چگونه دختران حوّا
با سُرمه ی غزل خوان چشمان خود
زمین را به انتظار آدم نشسته اند؛
در دل هایشان هزاران
زخم کمین کرده
که با هر تیغ کمان اَبروی تو
دیگر بُریده اند از زمان
و بر روی تن های خویش
نقش بسته سایه ی تنهایی
همچون چاقوی کُندِ آزار دیده!
شاعر: مرتضی سنجری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 11 مهر 1401 16:30
درود بزرگوار ا
مرتضی سنجری 11 مهر 1401 20:47
سپاسگزارم ????????????????
دادا بیلوردی 11 مهر 1401 21:42
درود بر شما
بهره مند شدم از اخساستان
سیدیحیی حسینی 12 مهر 1401 21:15
درودها
????????????????