بوژنه های گوجه سبز، میرسد به فسخ یخ
نازگاه پامچال ، زیر گام دختران ماهرو
انگبین شادی و شرر به بلبلان مست میدود
ماهیان سرخ میتپند ،در رگان نیلی بهانه جو
چام -آسمان لاژورد ،در حریر ابرهای باژگون
شور جنگل از نگاه عشق خود ،ستاره میکند
موجزار کال در سبوی بادهای ناگهانه ریخته
ژامکی شکسته، بر گلوی آفتاب بور میتند
ایشتار، خفته در سرود جیوه ناک بارشی
هورزاد بامداد ناب نوبهار سال خوشدلی ست
بوته های نسترن پر از شمیم آشنای رنگتاب
زنبقان نازک سپید قلب شب برای کیست
شاخاب پارسی و قند شعر صوفیان آشنا
شمعهای سوی-دیس و سبزه در شکوه عید
هفتسین آریایی و شفیره ی طلوع فصل نو
تار، پر بنفشه است در مجال ربنای خورشید
میپرد دوباره پلک قمریان و میخزد نسیم
سال ، سال آشتی و مهر و آشیانه های پاک
دوره- گرد سرخپوش ، هر غمش هزار زخمه است
چیترای پرخجسته ، میهمان کهکشان شیرناک
رو به قله های دژگریز خسته میرمند ، آه
اسبهای وحشی از طلوع رودخانه های پیر
چشمه ها پر از خیال کودکان آبی هوس
سروهای کوهی بلیغ و تیغه های زهد دیر
کوهسار و تاژ مه در او ، فشانده صد گیاه
مانترای شاپرک ، به روی شاخه های ارغوان
آفتاب در میان حوض سبزگونه ی عبادتست
رستن شقایق از دل صبور زخمخیز مهربان
.
.
.
با بساوش شراب ، ماه پُرپرنده میشوم
تنگدم به غربت عجیب خویشتن ، رسیده ام
شادخوار عارفانگی ، به راس بیقراریم
پادزهر کفرسای هر پسین، به لمحه ی عدم ..
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 02 تیر 1401 13:44
درود بر شما