3 Stars

غَرقِ نیاز

ارسال شده در تاریخ : 28 امرداد 1401 | شماره ثبت : H9421958


منم آن شاعــر دلدادهء محبوبه نواز
در پی واژهء نغزی که کند قصه فراز

متحیر شده ام با چـــــه کلامی بروم
بر سر قصهء مستی و پس پردهء راز

در میخانه فرو بسته و می نوش اسیر
ساقی و طالب و می خوار همه غرق نیاز

مات رخ سوخته در عرصهء بی قلعهء لوت
کیش وادی و ز شروین نرسد توش و جهاز

لب من خشک و دلم ریش و بر آتش جگرست
هور جان رو به غـــروب و گذرد وقت نماز

از جوانی که بشد صاعقه در ابر بهــــــــــار
تا همین لحظه کــــه بر جان من افتاده گداز

نشد از بند قفس پر بکشـــــــــم تا دل ابر
پر و بالـــــــــم نشد از بند و غل حادثه باز

کوتًه است عمـــــر گرانمایه و از دست قضا
رشتهء جور زمــــــان است بسی دور و دراز

راضی این گفتهء فرزانهء دهر است که گفت
بِشِکن شیشهء غم را به مِی و نغمـــــهء ساز

تو هم ای دوست بیا زمزمه کن شعــرم و گو
ظالما ، ظلم مکن خیره بر این چــــــرخ مناز

دل عشاق لطیف است چو پرواز خیــــــــال
روزگارا ، به دل خستهء عشـــــــــــاق مَتاز.

سیدرضاموسوی راضی
بحر رمل مثمن مخبون محذوف

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 73 نفر 120 بار خواندند
امیر عاجلو (29 /05/ 1401)   | ولی اله بایبوردی (29 /05/ 1401)   | سیدرضا موسوی راضی (29 /05/ 1401)   | سلمان مروئی میلان (30 /05/ 1401)   | زهرا آهن (31 /05/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (29 /05/ 1401)  ولی اله بایبوردی (29 /05/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 6

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا