سیلاب اشکهام به نمنم شبیه نیست
تشویش من به حَشْرِ جهان، کم شبیه نیست
دوشیزهام ولی پسرم _بغض_ از غم است
عیسای من به زادهی مریم شبیه نیست
از یک پدر نخواه دو نطفه شبیه هم
بختِ شَغاد و طالع رستم شبیه نیست
مالیده روژِ خنده به لب، عکسِ آینه
او ذرهای به آنچه که هستم شبیه نیست
زخمم نهیب میزند از سوزشاش به من:
ذات نمک به طینت مرهم شبیه نیست
ما یوسفانِ گرگِ برادر دریدهایم
هر آن که خویشِ ماست به محرم شبیه نیست
آه ای دلم! نلرز برای کسی دگر
ویرانههات و ارگ دل بم، شبیه نیست؟
ماندی به پای که؟ که به پای تو مانده است؟
غیر از خودت کسی که به همدم شبیه نیست!
او پابهپای رانده شدن از بهشت ماند
حوّا! کسی که رفت به آدم شبیه نیست
#نگین_بیاتانی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 2
حفیظ (بستا) پور حفیظ 13 مهر 1402 18:55
ما یوسفان گرگ برادر دریدهایم
هر آنکه خویش ماست به محرم شبیه نیست
درودها خدمت بانوی قلم و ادب بانو بیاتانی
به واقع غزلی نقض مخاطب پسند دلنشین شیوا مومن به قواعد غزل نوین سرودهاید
سیر عمودی شعرتان به همراه سیر افقی بدون شکست بودهاند
نحوه چینش جملات با وزن شعر و نوع انتخاب استعارات غزلتان را بسیار محکم و زیبا نموده است
در کل این غزل پارامترهای یک غزل نوین را کاملاً داراست و از این بابت به شما تبریک عرض میکنم
هماره سبز مانیدو شاعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ 13 مهر 1402 19:04
باعرض پوزش کلمه نقض اشتباه تایپی است.منظور نغز بوده است