شب با صدای جاروی پاکبان می آید
اندوه زنی را فریاد می کشد
چشمان ستاره پر اشک می شود
و ماه روی بر می گرداند
اینک کلاغ های بی خواب شده
مصیبتی را فریاد می کشند
افیون با چنگال های فقر
باز مادری را کشته
کودکی را بی جان کرده
و شهر همچنان خواب است
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
علی فیروزکوهی
-
عباس خوش عمل کاشانی
-
علی اصغر ابراهیمی رودپشتی
-
ترانه هموطن
-
مائده .
-
عبدالصمد اجباری
-
ثریا قنبری
-
آرامش ظهرابی
-
سعید طهماسبی کهیانی
-
حسن محمودی
-
مهدی یوسفی
نظر 6
امیر عاجلو 22 شهریور 1401 12:46
سلام ودرود
مسعود آزادبخت 22 شهریور 1401 14:25
سلام و احترام مهربانوی ادیب
سروده زیبایی بود ،تکرا ر فریاد کشیدن در شعر و همچنین کمی سمباده کاری اثرتان را زیباترخواهد کرد
جسارتم را ببخشید
تقدیمتان
نیلوفر تیر 22 شهریور 1401 15:29
سلام وقت بخیر خیلی ممنونم بابت نظرتون. اگر مقدور بود بیشتر راهنماییم کنید سپاسگزارم
مسعود آزادبخت 22 شهریور 1401 16:59
سلام و احترام مجدد
،ایجاد تصویر در شعرتان خوب است و مفهوم خوبی را نیز دنبال می کند
،وجود فعل های زیادی که گاهی لازم نیست و یا برنامه تان برای انتقال احساس و دغدغه کمی مبهم و گنگ است،ارتباط پارامترهایی که می توانست با یک کلمه و یا یک تصویر موفق تر عمل کند،شاید در ذهنتان چنین تصاویری آمده و یک پیام و احساس را برای مخاطب ترسیم میکند ،اما در وهله ی بعدی باید کمی زنجیرها رو ربط می دادی تا مخاطب بتواند با احساست همراه شود
البته موارد عرض شده گاهی از قلم بسیار از سپید سراها می افتد و آن را به عهده کشف و شهود می گذارند،درصورتی که چنین نیست .
با تقدیم احترام
سیدیحیی حسینی 22 شهریور 1401 20:46
درودها
رضا کاظمی اردبیلی 25 شهریور 1401 22:07
عرض ادب
زیبا و دلنشین بود.
درود بر شما شاعر توانا و گرانقدر.