3 Stars

وقتی که

ارسال شده در تاریخ : 12 مهر 1401 | شماره ثبت : H9422447

من به دُنبالِ تو بودم نگران وقتی که
تو در آغوش لبالب، هیجان  وقتی که


قَد فروخورده ام از این همه سرگردانی
در رکوعی به تماشای کَمان،  وقتی که


پاره های بَدَنم رو به غَمت می‌رقصند
وای، اَز پنجه ی جادویِ تکان، وقتی که


ثانیه از سَرِ بی حوصلگی پَس, اُفتاد
از دهانِ  پُرِ خونابِ زمان، وقتی که


شعرِ من ریخت به رویم وَ تَبَم را سوزاند
بَر همین، قول و قرارِ نوسان، وقتی که



مثلِ موج سرطان، در دلِ رگ ، هار شده
داغِ پنهانِ تو بی نام و نشان ، وقتی که


بعدِ ویرانی دیوار تَنت، دراین شهر
گشته ام ماله کشِ زخمِ زبان، وقتی که


پُشتِ سر،  حادثه ای یادِ تو را دار زده
لابلای تله ی هر خفقان، وقتی که


ماجرا  بخت خودش را سَرِ زا جا انداخت
با ویاری که زده طرح خزان،  وقتی که


مُنفجر  میشود این غُصّه، دُعایی دَر کُن
تا مگر رحم کند دستِ امان، وقتی که


زندگی بازدمِ مرگِ پس از سُرفه ی تلخ
استخوانی وسط لقمه ی نان، وقتی که


باورم سوخت میان کفنِ خاطره ها
درد ِ وقتی که  شده رازِ نهان، وقتی که


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 118 نفر 272 بار خواندند
امیر عاجلو (14 /07/ 1401)   | ولی اله بایبوردی (15 /07/ 1401)   | آرزو بیرانوند (16 /07/ 1401)   | دادا بیلوردی (17 /07/ 1401)   | سید هادی محمدی (14 /02/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (14 /07/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا