3 Stars

نشخوار گلو

ارسال شده در تاریخ : 01 امرداد 1402 | شماره ثبت : H9425726


بسم الله الرحمن الرحیم



باز هم خواهم گفت

که از آوار ترین قرقره ی بی مادر

کَنَفِ درد ،چرا در وسط پیله ی ما تابیده

وچه بی‌رحمانه

تار و پود تنه ی شب گوها

در سکوتی ابدی مثلِ خدا خوابیده

باز هم خواهم گفت

که دراعماق رَجِ گندمزار

دست هاشور هبوط

روی هر ساقه ای از سنبلکان

سیب کرموی دوسر زاییده

وای از بخت بد دندانها

لثه ی تا شریان شیری رنگ

درد نشخوار گَلو با مسواک

مثل آبِ نمک و زخم نهنگ

سند هرزه نبود افقی در گذر پیچستان

لای دندانه ی چرخ سرطان مزّه ی پایان داده

وچه نامردانه

ته آمار غزل های لواشک محور

ناخدای وطن فن بیان جان داده

بازهم خواهم گفت

که چرا فال نمور یقه ی فنجان ها

یازده سجده ی کنعان زده برپا کرده

و برای سَرِ آفت زده ی پوتیفار

هِرَمِ هُرمِ قفس جا کرده

احسن الحال کجاست؟

روی تقویم نما هایی که

همه اش پاییز است

چشم وا کن نفس باد گرفت

زخم هایی که از انسان شدنم سرریز است

باز هم خواهم گفت
.
.
.
.
.
.
.

شعر من ریخت به رویم وَ تنم را سوزاند

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 61 نفر 94 بار خواندند
امیر عاجلو (03 /05/ 1402)   | محمد علی رضا پور (03 /05/ 1402)   | پروانه آجورلو (03 /05/ 1402)   | محمد مولوی (27 /07/ 1402)   |

نظر 1

شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا