بسم الله الرحمن الرحیم
من پر از انتقام نارنجی
مُشتِ پهلو شکسته ی بر دار
آخرین مُنگولی که پس افتاد
سیب را از جهان ما بردار
روز تشییع تلخ افکارم
سازِ نَقّاره های بیماری
تا سحر آیه آیه جان دادن
توی صحن غریب بیداری
بغض های دو سر پلاسیده
با هیاهوی ساکت مشکوک
من به این اعتقاد مدیونم
زیر دندانِ باور مفلوک
نسخه ی تا همیشه سَر خورده
لای کندوی قرص سُر خورده
تومور از انتهای اکسیژن
در سرم ناشیانه بُر خورده
انقلابِ زمان زن بودن
چرخه ی خون های دودی رنگ
در سراشیب درد افتادن
مرگ بر انتفاضه ی نیرنگ
در رگم جای پای استفراغ
ترس از نشت آبرو در خواب
ضامن اعتماد پوسیده
بمبِ در ساکِ غُصّه را دریاب
رد پای تو بر گلوی دعا
دست های قنوت را قی کرد
مثل یک احتضار تفتیده
گله ی هر چه بود را هی کرد
اینکه حق با توبود حرفی نیست
از تبِ منطقانه ها سیرم
سی و اندی فدای پاییزم
مثل مادر شبانه میمیرم
وای بر تو پس از هجومِ کلاغ
سر پوشالیت تماشایی است
تَشتِ افتاده را ولش کن باز
چشمهایت زبان رسوایی است
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 12 تیر 1402 13:48
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید