مینویسم با مدادِ خستهام
بغض و اندوهِ نهان در درد را
دفترِ غم را ورق زد قلبِ من
آه از تکرارها...تکرارها...
این منِ تنهای خسته بارها
شعرِ غم را چون غزلها میسرود
پنجهٔ خونینِ مرگ و خاطرات
عشق را از سینهٔ من میربود
کاش میشد زندگی را پس گرفت
از تمامِ روزهای سخت و سرد
از زمستانِ پر از درد و سکوت
از خزانِ مملو از امواجِ درد
شاید اما سهمِ ما از زیستن
ماتم و اندوه باشد تا ابد
شاید اقیانوسِ دردِ زندگی
مملو باشد از هراسِ جزر و مد
خالی از شک و یقین و عقل و عشق
خالی از انکار و امّاها شدم
خط زدم آن آرزوها را ز دل
بیخیالِ بودن و رویا شدم
عشق از دالانِ قلبم پر کشید
چون پرستویی رها در دستِ باد
مرگ، شاید چارهٔ کارِ من است
زندگی دردی درونِ من نهاد...
غزاله غفارزاده
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 12
امیر عاجلو 20 آذر 1401 22:54
درود بر شما
غزاله غفارزاده 21 آذر 1401 06:52
درود بزرگوار
کاظم قادری 21 آذر 1401 07:36
سلام و درود
زندگی چیزی به من جز غم نداد
غزاله غفارزاده 21 آذر 1401 12:48
درود بر شما گرامی
نجوا خلفیان 22 آذر 1401 09:30
زیبا بود
پر معنا و آهنگین
غزاله غفارزاده 22 آذر 1401 15:51
متشکرم
کاظم قادری 22 آذر 1401 15:02
سلام ودرود
مداد که خسته نمیشود مگر در ان صورت که جانبخشی به اشیا قابل ملموس برای مخاطب باشد
مثلا میگفتید مینویسم با تمام خستگی البته مثاله نه پیشنهاد
در درد دوتا در پشت سرهم نازیباست مثلا در سینه را
این فقط وزن پر کنه این من تنهای...حذف بشه مناسبتره البته چون ابتدای راه سرودنی شاید این مطالب کمی باور پذیر نباشن اما کم کم با مطالعه و سرودنهای بیشتر پی میبری به برخی مسائل در سرودن که نکات ریزی هستن و برای بهتر سرودن باید رعایت بشن
چرا چون غزل مثل مثنوی نمیشود؟؟
سخت بود و می گذشت و بارها
قلب من اشعار غمگین می سرود
اینها مثالن که بدانی با واژه ای زیادی میشه سرود و اشکال متفاوتی
همیشه به شعرت استراحت بده بعد از چند روز ویرایش کن و از ذوق و هنرت استفاده کن و بهترین واژه ها و ترکیبات را پیدا کن و بعد از دید مخاطب شعرت را مرور کن
کاش میشد زندگی را پس گرفت
از فصول رفته ی اندوهبار
کاش میشد با شروعی تازه ساخت
خانه ای در بوستان روزگار
فقط مثالن تا نگاهتو به شعر کمی وسیعتر کنی
از زمستان ..چر زمستان ؟؟غم که فصل نمیشناسه مگر از استعاره یا تشبیهی تاثیر گذار استفاده کنی که در این بند اینچنین نیست
کمتر سعی کن از فروغ تقلید کنی سعی کن از پنجره ی نگاه خودت به شعر و سرودن نگاه کنی
غزل هم بگو و مثنوی و...استعدادتو با مطالعه خصوصا شعر شاعران معاصر مثل قیصر و منزوی و..پرورش بده
موفق و سربلند باشی
غزاله غفارزاده 22 آذر 1401 15:53
درود بر شما، ممنونم از نقد ارزندهتون.
مقصودتون رو از تقلید از فروغ متوجه نشدم. من غزل هم مینویسم اما فعلا چهارپارهها رو انتشار میدم
امیر وحدتی 22 آذر 1401 17:07
درود بر سرکار خانم غفارزاده
شاعر هنرمند و خوش نگار و
سپاس از نطرات ارزشمند استاد
قادری ارجمند.
در بند چهارم مصرع چهار از
وزن خارج است و حیف است.
????????????
غزاله غفارزاده 23 آذر 1401 17:10
درود بر شما، سپاسگزارم
از لحاظ وزنی مشکلی نداشت، میشه لطفا بفرمایید کدوم قسمت
علیرضا خسروی اصل 30 دی 1401 13:30
سلام و درود
بسیار زیبا و دلنشین
امیدوارم همیشه موفق و سربلند باشید
غزاله غفارزاده 30 دی 1401 13:47
درود بر شما، ممنونم، همچنین