<<بهترین>>
هر دَم منم سبک بال، از صحبتِ وزینت
آهوی من ! منم باز، در وهم در کمینت
ای تک سوارِ قلبم ! غیر از بهشتِ چشمت
صدها فرشته پیداست، در صورتِ متینت
تا بر تو ام نگهبان، باید که بر تو باشند
دستانِ من در ایران، دیوارهای چینت
تا در بهارِ مویت، گَز میشود هویدا
میبارد از شلالت، بارانِ انگبینت
تا خیرهام به چشمت، با هر سونامیاز مِهر
دل غرق میشود در ، دریایی از زمینت
هرلحظه خاطراتت صف میکشند در ذهن
در فکرم اوّلیناست، دیدارِ آخرینت
با وزنِ دوری از دور، یادِ تو را سرودم
نزدیکِ من شدی با، این شعرِ بهترینت
در جعبهٔ امانت، امناست جای گنجت
"عشقت" درونِ گنجَهاست، در سینهٔ امینت
ای کاش ردّ ماتیک، باشد به روی نامه
بوسه بزن به چامه، با مُهرِ آفرینت
#امین_مقدس
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 27 بهمن 1402 12:09
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید