《کودک باران》
کاش می شد کودک در زیر باران می شدیم
کاش می شد نو گل فصل بهاران می شدیم
کاش می شد یک غزالی در میان این چمن
یا که یک مرغ خوش الحان و غزلخوان می شدیم
کاش می شد آسمان قلب ما ظلمت نبود
روشنی بخش دلی چون ماه تابان می شدیم
کاش می شد سینه ها خالی شود از حرص و کین
گرمیِ قلبی در این فصل زمستان می شدیم
کاش می شد از برای ماهیِ لب تشنه ای
برکه ای یا چشمه ای پُر آب و جوشان می شدیم
کاش می شد رنگ آبی بود رنگ آسمان
در میان آسمان شمس فروزان می شدیم
کاش می شد خار و خس در شوره زار دل نبود
لاله ای یا سوسنی در باغ و بُستان می شدیم
کاش می شد پیرو نفس هوا آدم نبود
پیرو اَمر الهی ما مسلمان می شدیم
کاش می شد صبح فردایی پُر از امید بود
روشنی بخش پگاهی با دل و جان می شدیم
کاش می شد《مخلص صادق》ز نو کودک شویم
با طراوت ، پاک و اَطهر همچو باران می شدیم
چهارشنبه۹۹/۱۱/۲۹
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 18 آذر 1402 16:59
سلام ودرود
محمدهادی صادقی 19 آذر 1402 06:55
درود و سپاس