3 Stars

گرداب

ارسال شده در تاریخ : 27 آذر 1402 | شماره ثبت : H9427605

《گرداب》

چشمم شده بارانی حالم شده طوفانی
دریا همه گرداب است ماهی شده قربانی

در شام سیاه ما جز دیده ی گریان نیست
هر دیده که می بینی غم دارد و بارانی

چوپان شده یک گرگی ای وای بر این گله
گرگی که به تن دارد پشمینه ی چوپانی

هر جا که تو می بینی مکر است و دغل بازی
تزویر و ریا باشد در عالم انسانی

در باغ خزانِ دل یک مرغ غزلخوان نیست
چون مرغ غمین دل اینجا شده زندانی

این دیو درون حاکم گردیده به روح و جان
بر جان بدهد فرمان این خصلت حیوانی

از روز ازل همره گردیده هوای نفس
چون همسفری باشد این خصلت شیطانی

خاموش شود آوا در ظلمت و تاریکی
مرغی نکند پرواز در شام زمستانی

نوری ز حقیقت بود از روز ازل در جان
روزی بشود روشن این سیرت ظلمانی

ای《مخلص صادق》کاش نیرنگ نبود اینجا
تزویر زده تکیه بر تخت سلیمانی

دوشنبه۹۹/۱۱/۱۳

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 30 نفر 39 بار خواندند
امیر عاجلو (28 /09/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (28 /09/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا