3 Stars

درد زمانه

ارسال شده در تاریخ : 19 دی 1402 | شماره ثبت : H9427886

«درد زمانه»

بال و پَر دارم ولی پرواز کردن مشکل است
خود ندارم غم ولی درد زمانه بر دل است

باده می نوشم چو رنگین می کنم سجّاده را
غافلم از اینکه این ذکر و عبادت باطل است

راه کج را نیمه شب در ظلمتی طی می کنم
آخرِ این راه کج ویرانه بودن حاصل است

سوز سرما استخوان سوز است و بیداد زمان
در میان سوز و سرما طفل بی مادر وِل است

از ازل با آب و خاکی پیکرم را ساختند
رفته از یادم که این جان و دل من از گِل است

در مسیر عاشقی دیوانه بودن عار نیست
هر که شد دیوانه ی عاشق بسی او عاقل است

از ازل دل را مکان سوزِ عشقی ساختند
گر ببخشی عشق خود را آدمیت کامل است

مهربانی کن چراغ دل شود روشن ز آن
نور مهتابی میان شام تار منزل است

گور باشد خانه ی آخر اگر سلطان شوی
عاقبت مور و ملخ در جمع و گِرد محفل است

«مخلص صادق» تو شمع محفل کاشانه باش
روشنی بخشی ، بسوزی ، شام تاری مشکل است

دوشنبه99/10/15

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 38 نفر 94 بار خواندند
امیر عاجلو (20 /10/ 1402)   | سامان نظری (20 /10/ 1402)   | محمدهادی صادقی (20 /10/ 1402)   | محمود فتحی (22 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (20 /10/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 6

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا