3 Stars

دوای درد

ارسال شده در تاریخ : 26 دی 1402 | شماره ثبت : H9427959

«دوای درد»

مونس و یار منی در شب تنهایی من
نور مهتاب منی در شب ظلمانی من

همه جا ورد زبانم شده ای در شب و روز
بر زبان می رود این قصّه ی شیدایی من

شمع سوزان تو آتش زده بر جان و دلم
آتش افتاده به جان در شب رسوایی من

از برای من لب تشنه تویی آب حیات
تو شفا بخش منی کن تو پرستاری من

بید مجنون شده جانم چو در این باغ خزان
ببر از این دل من غصّه ی پنهانی من

روز روشن که بتازد دگر این نفس هوا
در قفس کن تو شبی خصلت حیوانی من

شام تاری شده با نفس هوا صبح سپید
تو فروزنده بکن آن مَهِ انسانی من

گر گرفتار بلا می شود این جان چو شبی
تو بزرگش بنما صبر و شکیبایی من

در قفس ، مرغ غزلخوان نشود مرغ هما
تو ببر از در این خانه گرفتاری من

نشود «مخلص صادق» دلم آسوده شبی
گر شود غصّه و غم علت بیماری من

چهارشنبه99/10/3

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 94 نفر 110 بار خواندند
امیر عاجلو (26 /10/ 1402)   | محمدهادی صادقی (26 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (26 /10/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا