«عشق ربّانی»
ای پیر خرد ز عشق ربّانی گو
از آتش و سوزِ عشق پنهانی گو
از بانگ اذان نیمه شب هیچ نگو
از سجده و تسبیح مسلمانی گو
این نفس هوای آدمی ابلیس است
از خصلت و خوی پاک انسانی گو
شام است و در آن جغد هوا می خواند
از نغمه ی عندلیب بُستانی گو
گر ظلمت و تاری شده دل در بند است
از ماه شب سیاه ظلمانی گو
دُردانه شود دلی که گه می شکند
از قلب شکسته دل نورانی گو
از روز اَزل پُر شده جام دل ما
از باده ی انطهور قرآنی گو
از کینه و از نفرت دل هیچ نگو
از آتش عشقی شده زندانی گو
از باد خزان و گذر عمر نگو
از شور و نشاط عالم فانی گو
ای «مخلص صادق» شده عاشق دل ما
از باده و از حوریِ رضوانی گو
چهارشنبه99/8/21
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 29 بهمن 1402 16:01
سلام ودرود
محمدهادی صادقی 29 بهمن 1402 22:28
درود و سپاس