«تزویر»
در خانه ی تزویر شبی تار و سیاه است
سجّاده ی تزویر نشانی ز گناه است
شیری نشود هر که در آن مکر و ریا بود
این روبه مکّار که خود عین گواه است
با مکر و ریا چاه مکن بهر کسی تو
آنکس بِکند چاه خودش در تَه چاه است
بیهوده چنین عمر گران را مَده بر باد
عمری که سپر گشته به تزویر تباه است
در خانه ی تزویر که جز خار نروید
خاری که بروید نه گل است و نه گیاه است
آرام نگیرد دل آن روبه مکّار
در سینه ی تزویر فقط شعله ی آه است
چون شیر ، که روبه نشود پادشه دَهر
آن روبه مکّار حقیر است و نه شاه است
جز راه حقیقت ، که به مقصد نرسیدست
راهی که در آن مکر و فریب است نه راه است
این گنبد مینا که فروزان شده امشب
در طاق سما شمس فروزنده و ماه است
ای «مخلص صادق» نشوی همدم تزویر
تزویر و ریا صورت آن شام سیاه است
سه شنبه99/8/13
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 06 اسفند 1402 12:55
.مانا باشید و شاعر
محمدهادی صادقی 06 اسفند 1402 23:46
درود و سپاس
محمود فتحی 07 اسفند 1402 12:50
سلام برشما رادمرد نیشابور