«دل خانه ی خدا»
در کعبه گذر کردم و دیدم که خدا نیست
دیدم که در آن بادیه جز رنگ و ریا نیست
دیدم که عبادت همه تزویر و ریا بود
آن دل که شود جای ریا جای خدا نیست
دیدم که دل از عشق خداوند تبارک
خالی شده از نور خدا جای دعا نیست
با سنگ زدم نفس هوا را که شود رام
همراه دل خفته بجز نفس هوا نیست
در کعبه ی دل بوده که پیدا شده الحق
ایمان که بجز در دل عاشق شده ها نیست
دیدم بخدا نیمه شبی نور خدا را
آن نور خدا جز بر همسایه ما نیست
در کوچه و بازار خدا بود و ندیدیم
آخر که خدا جز غم و درد فقرا نیست
آری که خدا در دل هر غمزده ای هست
گر دل نشکستی ره تو راه خطا نیست
یکبار بیا نیمه شبی دست خدا گیر
این دست گرفتن بخدا مکر و ریا نیست
ای «مخلص صادق» ره بیهوده تو رفتی
در کعبه و مسجد بخدا نور خدا نیست
سه شنبه ۱۴۰۲/۱۲/۸
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 22 اسفند 1402 00:38
درود بر شما
محمدهادی صادقی 22 اسفند 1402 19:43
درود و سپاس
محمود فتحی 23 اسفند 1402 07:25
درود برشما آن دل بود جای ریا جای خدانیست احسنت استاد