«شعله ی عشق»
در کوچه باغ دل رُخ ماه تو دیدم
مرغی شد این دل از قفس ناگه پریدم
بر شاخ و برگ مهربانیها نشستم
نقشی ز رُخسارت به برگ گل کشیدم
وقت سحر مرغ هَزارم نغمه سر داد
آوای خوش هر دَم به گوش دل شنیدم
یاسی معطر گوشه ی باغ دلم بود
مُشکی ز آهویِ تو را یکدم چشیدم
در شام تارم ماه تابانی فروزان
خورشید تابانی در این صبح سپیدم
رفتم به بازار محبّت در پیِ عشق
یک گوهری دیدم پسندیدم خریدم
دُردانه ای بودی میان جام این دل
در این صدف دُردانه ای را پروریدم
باران عشقی چون بباری می شوم پاک
در آسمان رنگین کمانت را بدیدم
از شعله ی عشقت پَر و بالم بسوزد
پروانه ای هستم تویی نور امیدم
ای «مخلص صادق» فروزان شعله ی عشق
این شعله های عاشقی را بر گزیدم
پنجشنبه99/7/17
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 فروردین 1403 22:53
.مانا باشید و شاعر
محمدهادی صادقی 04 فروردین 1403 00:00
درود و سپاس