✍????هر صبح
حس حضورت را،،
نقش بودنت در کنارم را
در خیالم وَ به روی بومِ قلبم
نقاشے میکنم.
این صبح دوست دارم خانهی میانِ
دستانِ گرمت پذیرای دستان
سردم باشد، دیوانه ام و
دیوانگے کردن را باتودوست دارم
دیوانڪَے با تو عالم قشنڪَے دارد...
بودنت در کنارم حتی در خیال، زیباست،،
عشق پاشیِ چشمانت
گرمایِ دستانت
دلنوازیِ نگاهت
لطافتِ روحت، آغوش گرمت را
میخواهم تا واژهه به واژه غزل هایم را به خط
کنم، برای قربان صدقه هایت،،
در مقابلِ عشقت رژه بروند
خط خطی های ذهن آشفته ام،
وبـا لبخندت از عشق غزلم شکوفا شود،
عالیجنابِ شهر غزل های من،
هرجاهستی سر سلامت بادا،
#آذریان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 11 فروردین 1402 16:15
سلام ودرود