حال دلم خراب و آتش عشقت خراب تر،،
اشکم چو سیلاب و چشمم سراب تر
امشب بیا و سرزده احوال ما بپرس،،،
کنج خرابه به دیدن این شوریده ملال تر،
آتش زدی به خرمن دلم و نظاره میکنی
این قلب شکسته، ز جور تو شد کباب تر،،،
پرهیز کرده ای از مـِی و باده و شراب ،
چشم سیاهت از انگور ناب شراب تر،،
حرف دلم شنو که گشته هزاران مثنوی،،
گر مدعی عشق شده ای راهت شتاب تر،،
نیکو چو بنگری به ویرانه های پیکرم،،،
مضراب خسته نگاهم به دنیا حساب تر |
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 11 فروردین 1403 14:15
!درود
محمود فتحی 11 فروردین 1403 15:46
درود برشما بانو جر گرامی نوروزتان پیروز
حفیظ (بستا) پور حفیظ 12 فروردین 1403 00:25
بسیارعالی