تنفس نکن این هوای بدو
تحمل نکن لحظههای بدو
به اندوه پژمردگی دل نده
به این خستگی، مردگی دل نده
تب گریههاتو به یادت نیار
یه بارم شده بغضتو جا بذار
نباید بمونی که داغون بشی
یه کاری نکن تا پشیمون بشی
بیا با من و رد شو از فصل درد
یه بارم شده پشت سر برنگرد
ببین روبه رو آسمون روشنه
ببین جاده رو، عاشق رفتنه
بیا دل به رفتن بده تا بریم
بیا همسفر شیم از این جا بریم
شبنم حکیم هاشمی
.............................
این مثنوی به صورت محاوره نوشته شده است.
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 27 دی 1402 13:18
!درود