ماهی دل لحظه لحظه از قضا در آتش است
در حقیقت ریشه ی سودای ما در آتش است
تو گرفتاران دریا را به ساحل می بری
ورنه در طوفان دریا راه ما در آتش است
هر کسی بر تو پناه آورده باشد، رسته است
با تو ابراهیم پیغمبر ع کجا در آتش است؟؟
انس و جن از لطف تو ، روزی دنیا میخورند
منکر و مبغض نگویید که چرا در آتش است
گلشن دل خشک می باشد بدون اشک چشم
نم نباشد گوشه ی دیده گدا در آتش است
در بیابان های داغ از شوق تو آواره ایم
مست لایعقل نمیداند که پا در آتش است
شاعر مهدی یوسفی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 09 اردیبهشت 1402 09:41
درود و سلام موفق و مانا باشید
محمد مولوی 08 اردیبهشت 1403 00:50
احسنت
افسانه نجفی 08 اردیبهشت 1403 16:30
درود تولدتون مبارک باشه عزیزم