3 Stars

کودکی هایم

ارسال شده در تاریخ : 30 امرداد 1402 | شماره ثبت : H9426106

گاه یاد عصر ماضی می کنم
با خیالم عشقبازی می کنم

می روم تا خاطرات دور دست
لحظه های گاه بالا، گاه پست

کودکی هایی که باید خوش بُدند
لیک با اندوه و حسرت پر شدند

حسرت یک دست گرم ومهربان
حسرت بابا که باشد پاسبان

حسرت یک جامه ی نو، وقت عید
دیدن هم، لذت یک بازدید

حسرت جوراب وکفش باکلاس
دادن پُز، رخ کشیدن با لباس

آرزوی چهره و دست لطیف
سکه ای نو داخل هر جیب کیف

حسرت یک سفره ی خوش آب و رنگ
چیده باشد با غذاهای قشنگ

جای گونی، باشدت یک کیف نو
حلقه هایش بسته باشد از جلو

گرشود زنگ نقاشی در کلاس
پیش این وآن نخواهی، رنگ خاص

وصله ای دیده نباشد در لباس
گر ترا خواهند پایین کلاس

هیچ استادی نپرسد، بچه ها!
چیست اکنون شغل بابای شما؟

یا اگر پرسد نباشد در میان
کودکی با داغ بابا، روی جان

کاش می شد بی غم و آزاد بود
چون قناری، نغمه های نو سرود

کاش دنیا بود طاهر، مثل آب
جز محبت نشنوی از کس جواب

شاعر از شما تقاضای نقد دارد


به صدای شاعر گوش فرا دهید:
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 95 نفر 349 بار خواندند
امیر عاجلو (31 /05/ 1402)   | حشمت‌الله محمدی (31 /05/ 1402)   | شیما رحمانی (03 /06/ 1402)   | محمد مولوی (03 /06/ 1402)   | مرضیه رشیدپور (04 /06/ 1402)   | سلمان مروئی میلان (10 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (31 /05/ 1402)  شیما رحمانی (03 /06/ 1402)  مرضیه رشیدپور (04 /06/ 1402)  
تعداد آرا :3


نقد 2

  • شیما رحمانی   03 شهریور 1402 10:22

    درودها جناب محمدی بزرگوار. بسیار زیبا و ملموس اگرچه تلخ. روح پدر بزرگوارتون هم شاد????????????????


    • حشمت‌الله محمدی   03 شهریور 1402 11:26

      درود بر شما ممنونم از عنایت و توجهتون اگرغمگینی شعرخاطرتون رو مکدر کرد عذرخواهی می کنم شاد باشید و مانا rose

نظر 5

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا