دوباره خیره میشوم، به دستمال گردنت
به کفشهای قهوهای، به چشمهای روشنت
تو در مقابل منی، منم که در برابرت
نگاه میکنم به طرح خالکوبی تنت
اورکتت به چارشانهی تو جذب میشود
کاراکترت برهنه در تمام صحنه میدود
و بر سر کلاه گیس کهنه دست میکشی
تمام شهر پشت سایهی تو راه میرود
تویی همان که ساده از کنار عشق رد شدی
یکی دو ماه خوب و صد هزار سال بد شدی
دوباره بر خلاف قبل تاس جفت ریختی
چقدر خوب طرز بردن مرا بلد شدی
پس از تو در خرابه آشیان نکرد هیچ کس
جواب پرسش مرا بیان نکرد هیچ کس
اگر چه این معادله جواب منطقی نداشت
ولی درین معامله زیان نکرد هیچ کس
هنوز در دلم نشانی از محبت تو هست
میان کارهای روزمره صحبت تو هست
چقدر خوب شد که روی قامت بلند تو
اورکتی چهار شانه قد همت تو هست
هوای خانه را دوباره رو به راه میکنم
تو را به رسم دوست داشتن نگاه میکنم
سرم به شانهی تو بود وقت اشک ریختن...
و دستمال گردن تو را سیاه میکنم
بیا برای ماه من پلنگ نه ستاره باش
پناهگاه این دل غریب پاره پاره باش
قرار نیست بعد ازین دوباره شانس رو کند
ازین به بعد قدردان فرصت دوباره باش
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 14
امیر عاجلو 14 آبان 1402 11:37
سلام ودرود
ماریا سلمانی 15 آبان 1402 09:09
درودها ????????
آگرین یوسفی 14 آبان 1402 12:52
زیبا دلنشین❤
ماریا سلمانی 15 آبان 1402 09:09
سپاس از شما ????????????
محمد مولوی 14 آبان 1402 18:03
درود برشما
خوش آمدید
ماریا سلمانی 15 آبان 1402 09:08
زنده باشید ممنونم ????????
ماریا سلمانی 15 آبان 1402 09:08
زنده باشید ممنونم ????????
حفیظ (بستا) پور حفیظ 14 آبان 1402 18:29
درودها خدمت بانو سلمانی بزرگوار
بسیار زیبا دلنشین مخاطب محور و دارای تمامی فاکتورهای غزل نوین بود به شما تبریک ویژه عرض مینمایم
کمتر شعری امروز تمامی پارامترهای یک غزل نوین را داردبه شما تبریک ویژه عرض میکنم
هماره شاعر مانید و سبز و مانا
ماریا سلمانی 15 آبان 1402 09:08
درود و سپاس فراوان از نگاه متفاوت و وقتی ک گذاشتید ????????????
سروش اسکندری 15 آبان 1402 07:39
درود بر شما بانو سلمانی بسیار زیبا،لطیف و دل نشین سرودید
ماریا سلمانی 15 آبان 1402 09:08
سپاس از توجهتون گرامی ????????????
سیاوش دریابار 15 آبان 1402 12:57
....یه قل دو قل.....
کاش پیرمرد قبیله
سنگهای ریزش را
می کاشت
باران که که می امد
درخت کوه سبز می شد
وقتی میوه اش می چید
سنگ ریزه
برداشت می کرد
سلام
روز شما بخیر
مهمان دفتر شعر شما بودم
شیوا روان و با نشاط سروده اید
قلبا ارزوی توفیق روز افزون برایتان دارم
مانا باشید
رضا دهقانی نامور 16 آبان 1402 00:26
بسیار عالی
بهرام داودپور 16 آبان 1402 13:29
هوای خانه را دوباره رو به راه میکنم...
درودتان باد