من چه میدانستم
چشمِ عشق بازِ تو من را تا کجا خواهد برد
در فلک پیش خدا خواهد برد
آه وقتی که نگاهم کردی
یا به لب نام مرا
عشقِ زیبای خودت می خواندی
بند ِ جانم حظ کرد
در دلم مهر تو غوغا میکرد
لمس شد پا و تنم
عطر تو در بدنم
پر کشیدم به هواخواهی تو
چشم دادم به تماشایی تو
آه از دستانت....
من چه میدانستم
دست عشق ساز تو من را
تا دل پنجره ها، خاک و گلدان و هوا
تا به دشت گل ها
روی سنجاقیِ مریم ها
پا به پا و تنها
یکه تاز و زیبا
به کجا خواهد برد
#من چه می دانستم........
#هـــہ_وال_ڪیهان_نیڪ_زاد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 21 آبان 1402 11:57
درود بر شما
سیاوش دریابار 22 آبان 1402 08:40
.....آغاز شدم......
سپر شدم براش
برایم سنگ شد
عصا شدم براش
برایم لنگ شد
دوا شدم براش
برایم درد شد
فرهیخته ،ادیب و شاعر گرانقدر
با سلام
امروز مهمان دفتر شما شما بودم
بسیار زیبا و جاودانه بود
قلم سبزتان را می ستایم
مانا عمر گرانسنگتان
به امید موفقیت