این غزل را من نوشتم تا شاید بخوانی
تا کمی از حال قلب بی تاب من بدانی
تمام این غزل را من به یاد تو سرودم
من که می دانم شاید اتفاقی آن را بخوانی
با این غزل می خواهم اعترافی کنم
که تو شاید تا به حال هرگز آن را ندانی
یک زمانی خیلی تو را دوستت داشتم
اما ترسم این بود که در جوابم منفی بمانی
ترسم من شاید که بیهوده بود ولی
عاقبت ترس من درست بود آن زمانی
آنقدر بیهوده معطل کردم که عاقبت
یک غریبه شد باعث این همه پشیمانی
بعد تو من صد بار مُردم و زنده شدم
آفرین بر تو که سبب پیری شده در جوانی
این غزل تقدیم تو و چشمان تو کردم
حال اگر آن را تو بخوانی یا نخوانی
شعر: سجاد اوسیانی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 22 آذر 1402 17:49
محمود فتحی 24 آذر 1402 06:50
درود خواندم شاعر گرامی زیبا بود
محمود فتحی 24 آذر 1402 12:06
درود تان شاعر موفق باشید