صـد آفـرین به شیـوه و ناز سـلام تو
بشکفـت باغ جـان ز نســیم پیـام تو
مرغ دلت بشاخه ی شادی ترانه خوان
جانت پراز امیـد و می حق به جـام تو
عشقی به حق نصیب تو عزت برای تو
املاک مهـر و دولت سـرمد به نام تو
از بام من که هدهدشادی پریدو رفت
هست آرزویم این که نشـیند ببام تو
فـرصت بباد رفت مـرا باد و باد و باد
دور فلـک به رام تو فـرصت به کام تو
گردون ندیده کاش نبیندبه چشم خود
یکدم زوال عشـرت و عیـش مدام تو
جـانا بود چـو حضـرت حافـظ بینـمت
افتــاده مرغ اوج سعـادت به دام تو
«ساقی» زشوق روی توهرشب درین خیال
اِسـتاده غــرق در عـرق اندر مقـام تو
ساقی ۸۷
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 1
رضا ساقی 01 بهمن 1402 00:45
ممنونم جناب عاجلوی عزیز