ازروزی که "شک"
مثل گلوله ای مغزم را نشانه گرفت ...
لحن دوستت دارمهایش
شبیه خیانت بود ...
بابغض ،بافریاد
به قدری بلند که یک شهر فهمیدند
به اوگفتم
هر مردی مرد نیست
هرزگی مردی نیست
گفتم بترس ازصدای هق هق زنی
که در تنهاییش خودش را تکه تکه می کند
گفتم بترس از اینکه تا امروز زنهای زیادی را بازیچه ی هوست کردی ...
گفتم بترس
دنیا به قدری کوچک است
که شایدهمین فردا درخیابان کناری
بالای سر جنازه ات زنهایی شبیه من قدم بزنندوبرایت صدقه بیندازند ...
گفتم بترس
دنیا اینقدرها هم که فکر می کنی بزرگ نیست
الهه دهقان
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 30 آذر 1396 23:35
کرم عرب عامری 01 دی 1396 00:36
درودتان گرامی
جواد مهدی پور 17 دی 1396 18:41
درود بر شما بانوی گرامی