خوش به حال سهراب
پی آن خانه ی دوست ...
خوش به حال سهراب
کوچه باغش زیباست
خانه دوست اما
بی نشانی که در این بن بست است
در دل شهر شلوغ
پشت بس کبر و دروغ
با نمایی از عشق
رنگ در رنگ و دو رو...
خانه ی دوست
دگر پیدا نیست
ادمک ها،
همه در زیر نقاب
خانه ها کاهگلی
با نمایی زیبا
قلب ها کاغذیُ
خط خطی
با قلمِ زندگی اند
من در این وادی درد
روز و شب
آه ...
به دنبال جوابم سهراب
خانه دوست در این شهر کجاست؟؟
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 13
علی صمدی 13 شهریور 1394 09:47
خانه ی دوست
سر پیچ اقاقی
آخر لاله ی قرمز
ته بن بست شقایق
روی یک غنچه ی زیبا
رو به صبح آفتابی
می گشاید در و
میگویدت آنجا که نگاهی سبز است
خانه ی دوست همانجاست.
بداهه.
درودها مهربانو
شعر زیبا تون رو خوندم
همیسه شاداب باشید
طارق خراسانی 13 شهریور 1394 10:48
نازنین حسنی 13 شهریور 1394 12:30
طارق خراسانی 13 شهریور 1394 11:02
با سلام و درود
با ممارست و تلاش بیشتر شما بهترین اشعار را خواهید سرود زیرا شاعرید...
در پناه حق
نازنین حسنی 13 شهریور 1394 12:30
واقعا ممنونم آقای خراسنای عزیز خیلی لطف دارید نسبت به من
و واسه اون شعرم ممنونم
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 13 شهریور 1394 21:30
درودد اشعارت بسیار زیباست لذت بردم موفق باشی
نازنین حسنی 14 شهریور 1394 16:05
ممنونم خانم زهرا
عرفان ویسی (هستیار) 13 شهریور 1394 22:56
سلام و درود بانو
روزی شاعر بزرگی میشویدشک ندارم
نازنین حسنی 14 شهریور 1394 16:06
لطف دارید اقای ویسی
مرتضی فصیحی 15 شهریور 1394 09:01
درود بر نازنین
سلبی ناز رستمی 17 شهریور 1394 11:42
درود
به دنبال جوابم سهراب
خانه دوست در این شهر کجاست؟؟
کرم عرب عامری 23 شهریور 1394 21:26
درود بر شما گرامی
ازینکه دنبال خانه دوست هستید بسیار خوشحالم ومژده میدهم که هنوز خانه دوست بسیارست منتهی ما هنوز بعمق جامعه نرفتیم عمق جامعه اونجاییست که چارلی چاپلین تو فیلم عصر جدید نشون میده آقای فرهادی در جدایی نادر از سیمین
اما تازگیها شهرداری برای آنکه عمق جامعه رو بما نشون بده میانبر رفته یک سطل بزرگ گذاشته سر کوچه ما عمق فقرو بدبختی و اعتیاد رو جلوی اون پیوته ببینیم
بله خانه دوست همین همسایه ماست وخانه اش که صبح زود میره سرکار تو کارخونه تو اداره گاهی بچه شونم دارن میبرن اینها دوستان مایند
آدمای کوچه ی بازار که ساعت ده یازده دارن تو خیابون حتی بد رانندگی میکنند دوست خوبی نیستن اصلا دوست بیکار تو خیابون چهارراه ولیعصر پرسه نمیزنه دوست رو خیلی باید نگاه کرد ودید اونهم بقول سهراب اول باید چشمهارا شست.
موفق باشید دخترم
مجتبی جلالتی 14 فروردین 1399 03:29
با هزاران درود
بسیارعالی