3 Stars

شوخی

ارسال شده در تاریخ : 11 بهمن 1395 | شماره ثبت : H944619


با گریه مادرت
شعله ور می شود
از آه پدرت
نفس می گیرد
این که می بینی آتش است
و با کسی شوخی ندارد

اما تو
سر شوخی را باز کرده ای
و می خواهی
با همین دستهای کوچک
آب دریاها را
به اینجا بیاوری

نمی گویم شوخی نکن
اما قبل از رفتن
به من بگو
چطور تکه های تن ات را
از شعله ها پس بگیرم...

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 197 نفر 280 بار خواندند
حسن کریمی (12 /11/ 1395)   | علیرضا خسروی (13 /11/ 1395)   | عظیم صوفی (02 /01/ 1396)   | محمد مولوی (09 /04/ 1399)   |

رای برای این شعر
حسن کریمی (12 /11/ 1395)  علیرضا خسروی (13 /11/ 1395)  محمد مولوی (09 /04/ 1399)  
تعداد آرا :3


نقد 1

  • عظیم صوفی   02 فروردین 1396 22:09

    پایان عالی شعر آدم را وادار به تحسین می کند اما نتوانستم بین بنداول شعر وپایان شعر ارتباط معنی داری پیدا کنم .

نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا