مرو از دست که از پا به خدا می افتم
دست و پاگیرم و از چشمِ شما می افتم
هر چه کردم که "تو" را جای "شما" جا بزنم
دیدم این بین، فقط "من" ز "تو" جا می افتم
کوچه پس کوچه ی تاریک دلم روشن بود
چاله رادیدم ودر چاه ، چرا می افتم
سقف کوتاهِ خیالاتِ من از نقشِ شماست
دور از آغوشِ شما، سر به هوا ، می افتم
گورِ بابای ضمایر، چه "شما" یا چه "تو" اش
وقتی از قافله ی عشق ، جدا می افتم
سکِّه ی عهد وفاداری من رونق داشت
پیشِ چشمانِ تو دارم ز بها می افتم
اخرین پله ونعشی که به دوش آوردم
بِنِشین گرم تماشا ، ز کجا می افتم
#جوادصارمی
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
محمد جوکار 29 امرداد 1396 23:53
درود و آفرینت باد جناب صارمی عزیز
رقص قلمت ماندگار
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 31 امرداد 1396 01:36
فاطمه گودرزی 11 اردیبهشت 1399 21:58
درودتان