ارسال شده در تاریخ : 26 خرداد 1395
| شماره ثبت : H943480
باران که می بارد
خاطراتم خیس می شوند
یاد تو گل میدهد در کویر ذهنم
یاد آنروز بارانی
که رشاشه های خوشبخت
نوازش انگشتانت را
به چشمان تشنه ام
(خشکیده به قاب پنجره اتاقت)
شتک می نمود
آنروز پیوند استوار
من وتو
تو و من
ما وباران بود
نظر 7
حمیدرضا عبدلی 26 خرداد 1395 18:55
با سلام جناب ظهوری کوتاه بسیار خوبی سروده اید موفق باشی
موسی ظهوری آرام 01 تیر 1395 03:57
درود بر شما استاد بسیار سپاسگزارم
دادا بیلوردی 26 خرداد 1395 22:00
درود بر شما
موسی ظهوری آرام 01 تیر 1395 03:57
درود بر شما دوست عزیزم یک دنیا سپاس
محمد جوکار 27 خرداد 1395 00:42
درودت باد جناب ظهوری عزیز
و سپاس بر احساس زیبا و سرشارت
موسی ظهوری آرام 01 تیر 1395 03:58
درود بر شما استاد کم نظیر سپاس از همراهی پرمهرتان
علی معصومی 21 فروردین 1399 20:40
درود و عرض ادب
◇◇◇♡◇◇◇
زیبا سروده اید
آفرین بر شما
☆☆☆☆☆