خاطرات بوسه های گرم توبراین لبم
قبل جان دادن بیابابوسههای آخرت
-----
این همه زجرتودادی وفقط خندیدم
همه شب تابه سحر اشک امانم ندهد
-----
سرخاکم نزن برصورت وسرهست بیهوده
کنارت بودم وهرگزندیدم ازتولبخندی
----
بستری هستم ملاقاتی دگرچیزی نیار
بوسه گرمت مرادرمان کامل میکند
-----
چون امانت دارخوبم بوسهات نزدمن است
باوفا امشب دهم پس چون که فردانیستم
--'--'
این همه شعرمن ازمهرووفا گفتم حیف
هیچکس عاشق یکشاعردیوانه نشد
----
درکنارم نیستی اماتوراحس میکنم
بازهم داریم باهم تاب بازی میکنیم
----
وای خوزستان چرادارندعذابت می دهند
تشنهای وسرب داغی جای آبت میدهند
----
گرکسی پرسید کومجنون بگوزندانی است
نزددشمن خندهکن امانقابت رابزن
----
اگرکه پولوزرداریبهشت وحوریش اینجاست
جهنم را علم کردند تاما رابترسانند
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 14 خرداد 1402 10:58
درود بر شما