بر سر سفره ی دل هر که نشست حیران نیست.
از ازل تا به ابد سفره ی دل ویران نیست.
هر کسی طالب انصاف و مروت بشود
لحظه ای غافلِ از مردم با ایمان نیست.
شمع می سوزد و پروانه چرا جان می داد
گر چه جسم تن آنان به نظر انسان نیست.
من انسان که با فهم و شعورم چرا
در وجودم اثری، از کرم و احسان نیست.
ادعایی که نمودم به نظر باطل بود
کارپنهان مرا سازش با قرآن نیست.
روح من از ملکوت و عملم نیست چرا
روح آزاد مرا فاصله ی جبران نیست.
گفت و ناظم نشنیدم سفرم دور و دراز
عاقبت جایگهم غیرِ از آن زندان نیست.
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 20 آبان 1399 23:18
.مانا باشید و شاعر
جمشید اسماعیلی 21 آبان 1399 11:28
درودها جناب خیراندیش
مانا باشید
علیرضا علیدادی شمس ابادی 23 آبان 1399 21:16
درود برشما