به آتش چو سر و کارم خریدارم نمیسوزم
شدم آماده ی سوختن فداکارم نمیسوزم
دل پاکی که میسوزد برای این تن خاکی
تو میسوزی منم اینجا به اسرارم نمیسوزم
تن خود را فدا کردم برای حفظ جان تو
پرستوی شتابانم به اطهارم نمیسوزم
بهای زحمتم اشکیست که از چشمان تو جاریست
برای زحمتم اجریست به احسانم نمیسوزم
اگر چه زیر اوارم ولی ما جاودان هستیم
من آنم جاودان هستم به غفرانم نمیسوزم
رضایم با رضای او وفا کردم به عهد خود
خدا راضی شود از ما به پیمانم نمیسوزم
صدای شعر ناظم هست که مینالد برای ما
صدور حکم جانان است ملیکانم نمیسوزم
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
علیرضا خسروی 13 بهمن 1395 21:54
حسین خیراندیش 18 بهمن 1395 21:59