ممنونم از خدا که مرا شاعر آفرید
معشوق بی قرار مرا ، کافر آفرید
ممنونم از خدا که برای طواف تو
دستان آسمان مرا زائر افرید
حتا برای اینکه تو را هی بخوانمت
در من برای ثانیه ها خاطر آفرید
گل آفرید تا به تو ایمان بیاورم
چشم تو را برای غزل نادر آفرید
از آسمان به سمت نگاهت سپیده دم
صدها ستاره در غزلی عابر آفرید
قلب تو را فقط به هنرمندی تمام
در معبد "پرستش" من ماهر آفرید
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۵.۱۵
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
محمد جوکار 09 شهریور 1395 01:44
" ممنونم از خدا که مرا شاعر آفرید "
آتش بجان من انداخت و شعر مرا شنید
پاشید ز مهر خودش روی شعر من
از عشق مرا سرشت و مهر و سپس امید
هر روز مرا برد کنار درخت سیب
آنقدر گفت نخور که جان بر لبم رسید!
گازی زدم به سیب هوس ، و ناگهان
اشکی ز گوشه چشمان شعر من چکید
باور نکرد عشق و غم تنهایی مرا
پشتم شکست واینگونه قامت من خمید !
آخر کجا گریزم ز دست حوای دل
بازی تمام شد و شاعر بانتها رسید....
+================+
درودت باد مهربانو مددی عزیز
بداهه ای ناچیز باستقبال شعر زیبایتان بر احساسم نشست که با مهر تقدیمتان نمودم
قلمتان استوار و مهرتان ماندگار
مهناز نصیرپور 09 شهریور 1395 14:46
درود بر شما
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید بانو
طارق خراسانی 10 شهریور 1395 23:48