در طلوع چشم تو ، خورشید را گم کرده ام
بارها نقش خیالت را ، تجسم کرده ام
زادگاه هر غزل ، آهنگ چشمان تو شد
نغمه های با تو بودن را ترنم کرده ام
پشت پلکت می نشیند واژه های شعر من
من همان موجم که دریا را تلاطم کرده ام
مثل صدها غنچه که بر خاطره خندیده است
بارها من روبروی تو تبسم کرده ام
باورم کن مثل دلتنگی قوهای غریب
تا بفهمی عشق را در خنده ات گم کرده ام
سایه ی چشمان تو رنگین کمان آرزوست
من همان دشتم که دل را وقف مردم کرده ام
مثل حوا که " پرستش " می کند معبود را
پای آدم ، عشق را تقدیم گندم کرده ام
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۵.۱۸
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
طارق خراسانی 13 شهریور 1395 23:14
سلام و درود
مانند همیشه زیبا و دوست داشتنی ست
در پناه خدا.............................................................................................
پرستش مددی 14 شهریور 1395 03:25
درود و سپاس بر حضور مهربان تان جناب آقای خراسانی
پرستش مددی 14 شهریور 1395 03:54
درود متقابل جناب خراسانی عزیز
و سپاس بر ظرافت نگاهتان
هرگاه نهاد جمله، جمع باشد، بسته به نوع نهاد، فعل آن جمع یا مفرد خواهد بود.
اگر نهاد در حالت فاعلی با عدد جمع بسته شود، برای آن فعل مفرد میآوریم.
و اما چند مثال :
مثال1: بمبهای دشمن خانهها را بر سر مردم فرو ریخت..... ریختند
مثال2: مخزنهای نفت سوراخ شد.....شدند
مثال3: دکلهای برق در این طرح نمیگنجد....نمی گنجند
مثال4: تانکهای دشمن بهگل نشست..... نشستند
مثال5: چرخ خودروها پنچر شد..... شدند
مثال6: صدها ترانه میرقصد در بلور ظریف آوایم ... میرقصند
مثال7: و کل کلاس مثل بمب ترکید...ترکیدند
مثال8: و صداهایی که از هزار روزن بیرون آمد .... آمدند
مثال9: بوسه هایت ، غنچه های زندگی را شاد کرد.... کردند
مثال10: آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیافتد.....نیافتند
مثال11: خیمهها میسوزد و شمع شب تار عزاست..... می سوزند
مثال12: امروز همهی جادههای تهران بهسمت شمال یکطرفه شده است ... شده اند
مثال13: همزمان موشکهای فراوانی بهسوی دشمن پرتاب شد..... شدند
مثال14: قلعهها یکی پس از دیگری فتح میشد......می شدند
و ........ هزاران مثال دیگر که مبین کاربرد صحیح فعل "خندیده است " در بیت مورد اشاره می باشد .
استفاده از این قاعده در شعر نیز نه تنها مشکلی ایجاد نمی نماید بلکه بر زیبایی شعر نیز می افزاید .
باز هم سپاس بر حضور و نگاه موشکافانه تان