3 Stars

بلور اشک

ارسال شده در تاریخ : 13 فروردین 1396 | شماره ثبت : H944889


می نشینم کنار حوض سکوت
باورم را به بغض می بازم
غم و سنگینی نگاهم را
می دهم یک ترانه می سازم

قلم و دفتر و کتابم را
می دهم دست بی قرار نسیم
شعرها را به باد خواهم داد
با همین بغض های کال و عقیم

در خودم کاسه کاسه می ریزم
جرعه های شراب غم ها را
بشکند دست هرکه می شکند
قلمِ خسته ی قلم ها را

قلمی که نوشته بغضم را
روی دیوار آخرین بن بست
توی اوراق دفتر نفسم
که پر از انفجار بغض من ست

گریه گاهی علاج تنهایی ست
اشک یعنی سکوت در غربت
آسمان آسمان نباریدن
ریختن توی یک سفر غربت

می روم گوشه گوشه بنویسم
دردهای بلور اشکم را
تا " پرستش " کنم به هر شعرم
سایه های غرور اشکم را

پرستش مددی

۱۳۹۵.۱۱.۱۵

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 216 نفر 327 بار خواندند
محمد جوکار (16 /01/ 1396)   | حسین حاجی آقا (16 /01/ 1396)   | پرستش مددی (17 /01/ 1396)   | مریم موسوی (17 /01/ 1396)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (16 /01/ 1396)  مریم موسوی (17 /01/ 1396)  
تعداد آرا :2


نظر 3

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا