پایان ماجرای غزل های ما یکیست
راه نجات و قصه ی فردای ما یکیست
از باغ رفته مرغ غزلخوان عشقِمان
حالا تمام حسرت دنیای ما یکیست
از سروهای سر بفلک باز هم بپرس
پس کوچه های خلوت غوغای ما یکیست
زیر شکوه سقف غزل گام می زنیم
یعنی همیشه قصه ی غم های ما یکیست
منشور عشق و مذهب احساس شوقِمان
عمریست پشت پرده شَروای ما یکیست
بخت بلند ما به کسی بستگی نداشت
پروانه های خلوت رویای ما یکیست
اینجا کسی برای "پرستش" غریب نیست
وقتی شکوه ساحل دریای ما یکیست
پرستش مددی
۱۳۹۶.۰۶.۱۲
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
توحید ایرانی نژاد 18 آبان 1396 09:17
جواد مهدی پور 22 آبان 1396 12:12
با سلام و احترام
همیشه زیبا ودلنشین می سرایید بانو مددی گرامی
لذت می برم
زنده باشید
پرستش مددی 24 آبان 1396 00:11
عرض ادب و احترام
سپاسگزار مهرتان هستم
علی روح افزا 23 آبان 1396 21:29
درود بر شما بزرگوار
پرستش مددی 24 آبان 1396 00:12
عرض ادب
سپاسگزارم بزرگوار