3 Stars

سیب /پاییز /باران

ارسال شده در تاریخ : 13 آذر 1396 | شماره ثبت : H945733

سیب و سخن

سیب را وقت تماشایی آدم چیدم
ریب را وقت گذرگاه دو عالم دیدم
.
سیب،اشک من ودل،خون که خورد از حاشا
اشک چون آب روان،دیده برد بر پاشا
کال بودش که شرر می زد عشق ازشاهی
عشق را از نفسی داده به دل بر ماهی
مگر از عشق در این جبهه خدا هم پرسید؟
مگر از روز و شبی دست خدا را فهمید؟
تب ما،قصه که خود مستحق هجران نیست
ره او از حذری گرگ شب باران نیست
سیده مریم جعفری
....................................................................
پاییز بر گمانه
پاییز از لباس من اشغال می شود
تنگ بلور ماهی از من بال می شود

هر قدر امتناع کنی از عشق تو به روز
دریا دلی از باورت امحال می شود

تو شعر پاییزی و من در باور شگرف
از قصه ای بر حال تو زلزال می شود

با تو نه هرگز آسمان غدر و فریب شد
لذت ز بحر و ساغری افعال می شود
سیده مریم جعفری
..................................................
صیحه ی باران

من از عطوفت تو در باران قدم زدم
از شعرهای عاشقی بی واژه نم زدم

تو از کجا شعر مرا از جان سروده ای؟
من با تو در هنگامه ی عشقی حرم زدم

من شعرهای عاشقی راندم ز یک نفس
از قصه بر عشق تو،من،ما لفظ غم زدم

دلخور مشو از شعر من اینجا ز دل حضور
از دلخوری آتش به یک سحر عدم زدم
سیده مریم جعفری
......................................................................

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 152 نفر 233 بار خواندند
ابوالحسن انصاری (الف. رها) (16 /09/ 1396)   | فرزانه مظلومی( سبحان) (16 /09/ 1396)   | سیده مریم جعفری (17 /09/ 1396)   | حمیدرضا عبدلی (24 /09/ 1396)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :2


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا